معراجمعراج، تا این لحظه: 13 سال و 19 روز سن داره

وبلاگ شخصي سيد معراج حسيني

عشق یعنی من و تو .... ماورای تمام فاصله ها ........

      دستانم را بگیر ...  میخواهم برای لحظه ای آرامشت را قرض بگیرم … میدانی... هوا سرد است این روزها اما چه گرمای شیرینی است بودن در کنارت... و بودن در هوایی که نفسهای تو در آن جاری است! سخت شده ثانیه ای بی تو نفس کشیدن نفسهایم ... مٱمن گرمی چون سینه ات را می خواهد و می طلبد چشمانم فقط تو را می خواهد و می طللبد دستانم فقط لمس انگشتان تو را می خواهد و می طلبد   خـــــاطرات:   وقتی یه روز میبینی خودت اینجایی و دلت یه جایی دیگه...بدون که کار از کار گذشته و تو عاشق شدی طوری میشه که قلب فقط وفقط واسه عشق میتپه، چقد قشنگه عاشق ...
27 آبان 1392

باز باران

                           باز باران٬ با ترانه میخورد بر بام خانه خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟ روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟ یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟ پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟ خاطرات خوب و شيرین كوچه ها شد، کوی بن بست در دل تو٬ آرزو هست؟ کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز یاد باران رفته از یاد آرزوها رفته بر باد باز باران٬ باز باران میخورد بر بام خانه بی ترانه ٬ بی بهانه شایدم٬ گم کرده خانه ...
27 آبان 1392

عاشورا و تاسوعا 1392

حضور پر رنگ معراج در مراسم حلیم پزان (خونه آقا جون ) قربون اون قد و بالای رعنات برم خوشملکم ، نازپرکم خیلی خوش تیپی جوون مَردم ایشالا امام حسین نگهدارت باشه پسر مهربونم غروب عاشورا خیلی سرد بود باران هم میبارید  به همین دلیل نتونستیم تو مراسم شام غریبان امام حسین شرکت کنیم . البته اینا همه بهانه است سعادت نداشتیم به همین دلیل خودمون شمعی به یاد امام حسین و یارانش تو خونه  روشن کردیم معراج و این روزا با غذای نذری ....   میگه :  مامان محرم دیگه تمام شد ؟   میگم : نه هنوز مونده چطور مگه ؟ میگه : آخه به عزیز عصمت گفتم پاهامو حنا بزار ،...
26 آبان 1392

حضور معراج در دومین مراسم شیر خوارگان حسینی

باعث سعادت ما بود که بار دیگر در روز شهادت حضرت علی اصغر (ع) در مراسم شرکت کنیم الهی قربونت برم عزیز دلم ، وقتی که داستان کربلا و عاشورا رو برات تعریف کردم همش سوال میپرسی : چرا نی نی (حضرت علی اصغر) رو شهید کردن ؟ چرا تیر رو زدن به گلوی حضرت علی اصغر؟ چرا امام حسین تشنه بود ؟ چرا آدم بدا امام حسین رو شهید کردن ؟ و خیلی چیزهای دیگه ... البته کنجکاوی شما بیشتر شد از وقتی که کتاب " قنداق سرخ "رو که مسجد هدیه داده بود خوندم معراج در کوچه های پاییزی رو برگها راه میری و بعد با خوشحالی میگی : مانی جون چه صدایی بعد از مسجد رفتیم مغازه دنبال بابایی که با هم بریم خونه و شما به بابایی کلی کمک کردی ...
26 آبان 1392

محرم و صفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن

محرم و صفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن، بساطش آموزنده است نه موزه ، تمرین خوب نگریستن است نه فقط خوب گریستن ، نماد شعور مذهب است.     ارباب صدای قدمت می آید ، هنگامه بزم ماتمت می آید ، ما در تب و تاب عشق تو میسوزیم روز دگر محرمت می آید   ...
13 آبان 1392

عيد ولايت(غدير) مبارك

غدیر ای باده گردان ولایت رسولان الهی مبتلایت ندا آمد ز محراب  سماوات به گوش گوشه گیران خرابات رسولی کز غدیر خم  ننوشد ردای  سبز  بعثت  را   نپوشد تمام  انبیا    ساغر    گرفتند شراب از ساقی  کوثر  گرفتن ...
1 آبان 1392
1